۱۳۸۸ مرداد ۶, سه‌شنبه

پنج راه کشتن یک نفر


ادوین بروک متولد 1927 در لندن دو سال در نیروی دریایی سلطنتی انگلستان خدمت می‌کرد. وی در زمان اتمام اولین مجموعه شعرش (تلاشی برای جن‌گیری 1959) در نیروی پلیس بود. نوشته‌های بروک بیشتر پیرامون روابط خانوادگی و خاطرات کودکی‌اش است. از نقطه نظر او شعر ابزاری برای بیان زندگی شخصی است و این که "تمام تلاش‌های ما به نحوی برای نشان دادن خودمان است. برای من شعر و فقط شعر این وسیله بیان احساساتم است". بروک تاکنون بیش از ده مجموعه شعر، یک رمان به نام "خدای کوچک سفید"

(1962) و زندگی‌نامه شخصی خودش تحت عنوان "اینجا، اکنون، همیشه" رابه رشته تحریر درآورده است.
شعر پنج راه برای کشتن یک انسان نمونه‌ای از شعرهای مدرن آمریکا است که در آن از آرایه‌های ادبی بی‌شمار و لایه‌های معنایی پر تعداد خبری نیست. پیام اصلی شعر را می‌توان در بندهای پایانی آن یافت. جایی که شاعر تنهایی و انزوای انسان قرن بیستم را مرگی به مراتب بی‌دردسرتر از به صلیب کشیدن، زندانی کردن، در جنگ کشتن، و یا قتل‌عام به وسیله بمباران اتمی می‌داند. شاعر با استفاده از پنج ایماژ بصری سیری کوتاه در تاریخ جنایات بشری را نیز در معرض دید خواننده قرار می‌دهد. زبان گویا و ساده شعر دارای چنان سادگی است که همین سادگش کلام محتوای وحشتناک شعر را بیشتر می‌نمایاند. به نظر یکی از منتقدان: «زبان شعر زبانی است که انگار اخبارگویی در حال خواندن اخباری معمولی است.»

پنج راه کشتن یک نفر

نوشته: ادوین بروک
برگردان: کیهان بهمنی

راه‌های طاقت‌فرسای زیادی برای کشتن یک آدم وجود دارد
می‌توانید وادارش کنید یک الوار را رو پشتش بگذاره و ببره
بالای یک تپه، بعد همان جا دست و پاش رو به الوار میخ کنید
برای این کار
درستش این است که گروهی از مردم را جمع کنید
که صندل پایشان باشد، یک خروس که آواز سر دهد، یک شنل
برای جدا کردن جسد هم یک اسفنج، کمی سرکه و یک
آدم را لازم دارید که میخ‌ها را بکوبد.

یا می‌توانید یک تکه مفتول را بردارید
آن را به شکلی سنتی شبیه یک قفس در آورید
و سعی کنید آن آدم را داخل قفس کنید.
اما برای این کار به چند اسب سفید نیاز دارید،
و درخت‌های انگلیسی و چند نفر با تیر و کمان
حداقل دو تا پرچم، یک شاهزاده و
یک قصر که به افتخار این کاردر آن مجلس شام براه بیاندازید.

اگر می‌خواهید نجابت خودتان را نشان بدهید، در صورتی که باد
اجازه بدهد، در معرض گاز قرارش بدهید. اما در این صورت
یک مایل زمین گل‌آلود بین سنگرها را لازم دارید.
اگر پوتین‌های مشکی، چاله‌های به وجود آمده از انفجار
گل بیشتر، طاعونی که موش‌ها آورده‌اند و ده دوازده‌تایی سرود را در نظر نگیریم
و چند تا کلاهخود گرد آهنی.

در عصر هواپیما، می‌توانید سوار هواپیما بشوید،
چند مایل بالاتر از جایی که قربانی هست بروید و از دستش خلاص شوید.
کافی است یک دکمه را فشار بدهید، تنها چیزی که
لازم دارید یک اقیانوس است که بین شما و قربانی فاصله بیاندازد.

دو سیستم حکومتی، دانشمندان یک ملت
چند تا کارخانه، یک بیمار روانی و
تکه زمینی که سال‌ها بلااستفاده بماند.

همانطور که در اول گفتم این راه‌ها سخت و طاقت‌فرسا هستند
راه کشتن یک نفر به روشی ساده‌، سرراست، و خیلی تمیزتر
این است که آن آدم جایی در وسط
قرن بیستم زندگی کند و ما به حال خودش رهایش کنیم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

جالب بود

جستجوی این وبلاگ