۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

چهل و پنج هزار سال تاریخ تمدن

خوب بالاخره بعد از مدتی برگشتم به کشور خودم. چقدر خوشحالم. از میان آدمهایی که قدمت تمدنشان فقط صد و اندی ساله برگشتم به آغوش ملتی با تمدنی چهار میلیون ساله. شاید هم شش یا هشت. چند روز پیش یک تاکسی دربست گرفتم تا جایی بروم. راننده که مردی با موی سپید بود حسابی سر حالم آورد. یعنی ثابت کرد این که می‌گویند تمدن ایرانی دوازده میلیون سال!!!!! تاریخ داره چیزی نیست که گوینده (به قول مرحوم هدایت) از تو خشتکش درآورده باشه. آی این پیرمرد شیرین زبون بود. آی از صحبتهای شیرینش لذت بردم. اصلاً کوهی از تجربه بود. موضوع را از سیگاری که دستش بود شروع کرد. بعد گفت که الان تریاک خوب گیر نمی‌آید. بعد رفت سراغ این که خانم هم خانمهاي قدیمی که یک مرامی داشتند و امروزی ها فقط چند تا نوجوان شانزده هفده ساله هستند. درد سرتون ندم. این پیرمرد سپیدموی دنیا دیده مثل پیر غیب دان یک ضرب برام حرف زد و باور کنید در طول چهل دقیقه مسیر از ناحیه کمر بالا نیومد. هر چی ما سعی کردیم بحث رو سیاسی کنیم یا لااقل راجع به مشکل گرونی و این جور چیزها صحبت کنیم فایده نداشت. پیرمرد شیرین سخن داشت دونه دونه تجربیات گذشته‌اش رو برام تعریف می‌کرد.

جستجوی این وبلاگ