۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

یک اشتباه تکراری

امروز ایمیلی به دستم رسید تحت عنوان اخلاق اربابی و اخلاق بردگی. مضمون ایمیل این بود:

کارل گوستاو یونگ (روانشناس شهیر سوئیسی و از شاگردان معروف فروید كه در بحث ناخود آگاه جمعی، از هم جدا شدند) فکر می‌کند که اخلاق دو جور است: اخلاق بردگی و اخلاق اربابی.

اخلاق بردگی یعنی همین چیزی که 90 درصد مردم بهش معتقدند؛ اخلاقی که می‌گوید در مهمانی‌ها و جمع فامیل لبخند بزن، اگر عصبانی می‌شوی، خوددار باش و فریاد نزن، وقتی دخترعمویت بچه دار می‌شود برایش کادو ببر، وقتی دوستت ازدواج می‌کند بهش تبریک بگو، وقتی از همکارت خوشت نمی‌آید، این را مستقیم بهش حالی نکن،برای این که دوستت، همسرت، برادرت ناراحت نشوند ...

اما اخلاق اربابی، کاملا متفاوت است.افرادی که به اخلاق اربابی پایبندند، از نظر روانشناسی، آدم‌هایی هستند که به بالاترین حد از بلوغ روانی رسیده اند و قوانین اخلاقی را نه از روی ترس از خدا و جهنم و قانون و پلیس وهمسر و پدر و مادر و نه به طمع پاداش و تشویق اجتماعی، که ......

از یک طرف خیلی خوشحال شدم که بالاخره بعد از مدتها یک ایمیل روانشناسی خوب به دستم رسید و از طرف دیگر خیلی ناراحت شدم که چرا من نباید با توجه به کارم زودتر این مطلب را خوانده باشم و چرا این توهم در ذهنم است که این مطلب را از کس دیگری خوانده‌ام. بنابراین برای جبران خطای خودم شروع کردم به گشتن میان ده پانزده کتابی که از یونگ دارم. با کمال تعجب دیدم در هیچ کدام از کتابهام اشاره‌ای به این مساله نشده. بنابراین ابتدای متن ایمیل را گوگل کردم و دیدم بعله. حدود چند صد تا وبلاگ عینا مطلب را از رو هم کپی کردند. بالاخره بعد از گشتن فراوان میان این وبلاگ‌ها دیدم هیچ کدام منبع مطلب را اعلام نکردند و نود درصد طوری مطلب را نقل کرده‌اند که انگار خواهرزاده برادرزاده‌های یونگ هستند و یونگ خودش این موضوع را به آنها گفته. باز ناامید نشدم و رفتم سراغ جستجوی زبان اصلی که فهمیدم این مطلب اصلاً از یونگ

نیست و نیچه آن را در کتاب ماورای خیر و شر گفته. لینک اصلی آن هم این است:

http://en.wikipedia.org/wiki/Master-slave_morality

خلاصه این که ... بگذریم. یک کم به جای کپی‌کاری خلاق باشیم و یک ذره هم تحقیق کنیم تا خدای نکرده کسی را به اشتباه نیندازیم.

اگر مایل بودید واژگان اخلاق اربابی را در گوگل سرچ کنید تا ببینید چند تا سایت لینک به این مطلب دادند.

۱۳۹۰ تیر ۱۴, سه‌شنبه

همین طوری

خواب دیدم یک گوشه‌ی کافه نادری نشسته و روزنامه می‌خواند. رفتم جلو گفتم: "حق نداشتی خودت رو بکشی. باید بیشتر می‌نوشتی. تو در برابر جامعه ..." بی‌حوصله روزنامه‌اش را روی میز گذاشت. بعد در سکوت بلند شد و رفت. تو روزنامه عکس کسروی و حدادپور بود.

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

برتراند راسل


پذیرش بی‌چون‌و‌چرای آموزه‌های معلم برای اکثر دختران و پسران دانش‌آموز امری آسان است. این کار نیازی به تفکر مستقل ندارد و منطقی نیز به نظر می‌رسد چرا که فرض بر این است که معلم بیش از دانش آموزان خود می‌داند. به‌علاوه این کار می‌تواند باعث عزیز شدن دانش‌آموز نزد معلم نیز بشود مگر این که آن معلم فردی استثنایی باشد. اما همین پذیرش انفعالی می‌تواند بعدها در دوران بزرگسالی این دانش‌آموزان نقشی فاجعه‌بار داشته باشد چرا که این کار باعث می‌شود آنان بعدها برای خود رهبری انتخاب کنند و همان انفعال را در برابر رهبر انتخابی خود داشته باشند.

برتراند راسل (1970-1872)

Passive acceptance of the teacher's wisdom is easy to most boys and girls. It involves no effort of independent thought, and seems rational because the teacher knows more than his pupils; it is moreover the way to win the favour of the teacher unless he is a very exceptional man. Yet the habit of passive acceptance is a disastrous one in later life. It causes man to seek and to accept a leader, and to accept as a leader whoever is established in that position.

Bertrand Russell (1872 - 1970)

۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

حیوانات

حیوانات

می‌اندیشم که می‌توانم باز چون گذشته در کنار حیوانات زندگی کنم

حیوانات آرام و بی‌نیاز از غیرند

می‌ایستم و مدت‌ها و مدت‌ها به آنان می‌نگرم

حیوانات نه از شرایط بد خود می‌نالند و نه مدام جان می‌کنند

عذاب وجدان گناهان روز در تاریکی شب بیدار نگهشان نمی‌دارد

با شرح وظایف خود در برابر پروردگار حالم را به هم نمی‌زنند.

هیچ حیوانی ناراضی نیست و جنون داشتن و خواستن ندارد

هیچ حیوانی نه در برابر همنوعی در حال و نه در برابر همنوعی که هزاران سال پیش می‌زیست، زانو نمی‌زند

هیچ حیوانی ادعای برتری و داشتن مسئولیت کل دنیا را ندارد.

والت ویتمن


"I think I could turn and live with the animals, they are so placid and self contained;
I stand and look at them long and long.
They do not sweat and whine about their condition;
They do not lie awake in the dark and weep for their sins;
They do not make me sick discussing their duty to God;
Not one is dissatisfied-not one is demented with the mania of owning things;
Not one kneels to another, nor his kind that lived thousands of years ago;
Not one is responsible or industrious over the whole earth."



۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

خبر



12 وسترن در "قطار سه و ده دقیقه‌ی یوما"

اثری از المر لئونارد در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود.

به گزارش ایسنا، مجموعه‌ی داستان «قطار سه و ده دقیقه‌ی یوما» نوشته‌ی المر لئونارد با ترجمه‌ی کیهان بهمنی از سوی نشر ثالث منتشر خواهد شد.

به گفته‌ی مترجم، در این مجموعه 12 داستان وسترن گنجانده شده که بعضی از این داستان‌ها بعدها به فیلم‌نامه‌ی معروف‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای وسترن تبدیل شده‌اند. این کتاب پس از شش ماه انتظار موفق به دریافت مجوز شده است.

بهمنی توضیح داد که مجموعه‌ی داستان «قطار سه و ده دقیقه‌ی یوما» اثر المر لئونارد، یکی از موفق‌ترین وسترن‌نویسان آمریکایی است که در ابتدا به نوشتن داستان‌های وسترن می‌پرداخت و اکنون یکی از مطرح‌ترین جنایی‌نویسان آمریکاست. بسیاری از آثار این نویسنده به فیلم‌نامه تبدیل شده که از آن جمله فیلم «مرد» با بازی پل نیومن و فیلم «قطار سه و ده دقیقه‌ی یوما» با بازی راسل کروست.

او در ادامه گفت: لئونارد تا به حال چندین جایزه‌ی مهم از جمله جایزه‌ی استاد بزرگ ادگار آلن پو (1992) و جایزه‌ی اسکات فیتزجرالد در سال 2008 را دریافت کرده است. داستان‌های این مجموعه با حال و هوای دنیای غرب وحشی طیفی از موضوعات مختلف، از نبرد بین سرخ‌پوستان و سفید‌پوستان تا مفاهیم انسان‌دوستانه را دربر می‌گیرد. نکته‌ی جالب در مورد داستان اصلی این مجموعه این است که کسانی که فیلمی با نام مشابه با بازی راسل کرو و کریستین بیل را دیده باشند، با خواندن کتاب از تفاوت داستان با فیلم‌نامه‌ی‌ اقتباسی شگفت‌زده خواهند شد.

لینک خبر: کتاب‌نیوز

جستجوی این وبلاگ