امروز ایمیلی به دستم رسید تحت عنوان اخلاق اربابی و اخلاق بردگی. مضمون ایمیل این بود:
کارل گوستاو یونگ (روانشناس شهیر سوئیسی و از شاگردان معروف فروید كه در بحث ناخود آگاه جمعی، از هم جدا شدند) فکر میکند که اخلاق دو جور است: اخلاق بردگی و اخلاق اربابی.
اخلاق بردگی یعنی همین چیزی که 90 درصد مردم بهش معتقدند؛ اخلاقی که میگوید در مهمانیها و جمع فامیل لبخند بزن، اگر عصبانی میشوی، خوددار باش و فریاد نزن، وقتی دخترعمویت بچه دار میشود برایش کادو ببر، وقتی دوستت ازدواج میکند بهش تبریک بگو، وقتی از همکارت خوشت نمیآید، این را مستقیم بهش حالی نکن،برای این که دوستت، همسرت، برادرت ناراحت نشوند ...
اما اخلاق اربابی، کاملا متفاوت است.افرادی که به اخلاق اربابی پایبندند، از نظر روانشناسی، آدمهایی هستند که به بالاترین حد از بلوغ روانی رسیده اند و قوانین اخلاقی را نه از روی ترس از خدا و جهنم و قانون و پلیس وهمسر و پدر و مادر و نه به طمع پاداش و تشویق اجتماعی، که ......
از یک طرف خیلی خوشحال شدم که بالاخره بعد از مدتها یک ایمیل روانشناسی خوب به دستم رسید و از طرف دیگر خیلی ناراحت شدم که چرا من نباید با توجه به کارم زودتر این مطلب را خوانده باشم و چرا این توهم در ذهنم است که این مطلب را از کس دیگری خواندهام. بنابراین برای جبران خطای خودم شروع کردم به گشتن میان ده پانزده کتابی که از یونگ دارم. با کمال تعجب دیدم در هیچ کدام از کتابهام اشارهای به این مساله نشده. بنابراین ابتدای متن ایمیل را گوگل کردم و دیدم بعله. حدود چند صد تا وبلاگ عینا مطلب را از رو هم کپی کردند. بالاخره بعد از گشتن فراوان میان این وبلاگها دیدم هیچ کدام منبع مطلب را اعلام نکردند و نود درصد طوری مطلب را نقل کردهاند که انگار خواهرزاده برادرزادههای یونگ هستند و یونگ خودش این موضوع را به آنها گفته. باز ناامید نشدم و رفتم سراغ جستجوی زبان اصلی که فهمیدم این مطلب اصلاً از یونگ
نیست و نیچه آن را در کتاب ماورای خیر و شر گفته. لینک اصلی آن هم این است:
http://en.wikipedia.org/wiki/Master-slave_morality
خلاصه این که ... بگذریم. یک کم به جای کپیکاری خلاق باشیم و یک ذره هم تحقیق کنیم تا خدای نکرده کسی را به اشتباه نیندازیم.
اگر مایل بودید واژگان اخلاق اربابی را در گوگل سرچ کنید تا ببینید چند تا سایت لینک به این مطلب دادند.